وبلاگ ابراهیم حقیقی

محلی برای ارتباط و تبادل اطلاعات با دانشجویانم

وبلاگ ابراهیم حقیقی

محلی برای ارتباط و تبادل اطلاعات با دانشجویانم

سلام خوش آمدید
سرکوب غریزه آزادی بعنوان یکی از عوامل وقوع انقلاب اسلامی قسمت2

از دیگر شواهد سرکوب آزادی قدغن کردن آزادی و عقاید و سانسور شدید مطبوعات است . هر نشریه ای و روزنامه ای باید قبل از انتشار به تأیید شهربانی می رسید . مراسلات پستی و مخابرات و از مصونیت ضبط و کشف و افشار مصون نبود و حکومت براحتی پی برده به کنترل و بررسی این اسناد و مکالمات شخصی و محرمانه می پرداخت ۵ از قوانین ذلت بار موجود در زمان محمدرضا پهلوی لایحه ننگین کاپیتولاسیون بود که توسط منصور به مجلس رفت و به تصویب رسید و حیثیت و آبروی ایرانی را لکه دار کرد و آزادی و کرامت انسانی آنان را جریحه دار نمود . که ضمن تحقیر ایران سندی بر بندگی و بردگی حکومت در مقابل استعمارگرانی مانند آمریکا بود.۶ شاخص دیگر وجود احزاب مستقل قانونی است که با بررسی دوره پهلوی حزبی با این مشخصات را نمی توان یافت . هر چند محمدرضا شاه در اواخر دوره سلطنت برای ارائه یک چهره دموکراتیک در نظر غربیان انقلاب سفید را مطرح کرد و حتی به تأسیس حزب دست زد ولی بر کسی پوشیده نیست که این حزب «رستاخیز» توسط حکومت و به اصطلاح از بالا شکل گرفت. چیزی که با اصل مشارکت سیاسی مردم که وجود احزاب مستقل را می طلبد منافات دارد جالب اینکه همین حزب شاهانه را هم نتوانست تحمل کند و آنرا منحل کرد.۷ زیرا به نظر شاه حزب رستاخیز مجرایی برای اظهار نظر و انتقادهای عناصر ناراضی است . از طرفی هر چند به ظاهر در کشور مجلس شورای ملی وجود داشت ولی اعضای این مجلس منتخب مردم نبودند بلکه منتصب از طرف رژیم بودند . که همین انتصابی بودن اعضای مجلس موجب اعتراضات و افشاگریهای نهضت ها و گروههای مخالف می گردید.۸

از دیگر شاخص های نبودن آزادی ممنوع المنبر شدن عده زیادی از روحانیون برجسته که خود دلیلی قاطع بر عدم آزادی بیان است . از آن جمله می توان به ممنوع المنبر شدن مرتضی مطهری طبق نامه تاریخ ۳۱/۳/۵۴ ساواک تهران(۱) و ممنوع المنبر شدن مجدالدین محلاتی طبق نامه شماره ۱۰۸۷۱ ۱۱/۳/۵۱ ساواک(۲) نام برد و یا شخصیتی همچون هاشمی رفسنجانی که بارها ضمن اینکه ممنوع المنبر بود بخاطر سخنرانی دستگیر و زندانی شد .(۳) یا همین آقای رفسنجانی بخاطر ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین و مقدمه ای که بر این کتاب نگاشته است مورد تعقیب قرار می گیرد.(۴)

از دیگر نمونه های سرکوب آزادی اظهارات و برداشت شخص شاه از دموکراسی است. مثلاً خبرنگاری این سئوال را از شاه می پرسد که : عالیجناب منظورم آن نوع دموکراسی است که ما در غرب داریم یعنی رژیمی که به هر کس اجازه می دهد هر طور می خواهد فکر کند و برپایه پارلمانی استوار است که احزاب کوچک نیز در آن می توانند نماینده داشته باشند . شاه می گوید : من آن دموکراسی را نمی خواهم چون نمی دانم با چنین دموکراسی چه کار باید کرد . همه اش را به شما بخشیدم …. خبرنگار : شاید کمی شلوغ است اما به بشر و آزادی فکرش احترام می گذارد. شاه: آزادی افکار ، دموکراسی با کودکان ۵ ساله ای که اعتصاب می کنند و در خیابانها راه می افتند؟۹

عدم انتقاد پذیری شاه نیز شاهد دیگری بر عدم آزادی است . باز در اینجا استناد می کنیم به این گفته شاه که : …… فکر نمی کنم در ایران انتقاد کردن از مردم کار ساده ای باشد یعنی برای چه چیزی باید از من انتقاد کنند….۱۰

یا در جایی دیگر به نقل از کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر مواردی از نقض حقوق انسانی را ذکر کرده است که عبارتند از : سلب آزادی عقیده و بیان و آزادی اجتماعات و انتشارات توقیف غیرقانونی و خودسرانه …. اعمال انواع شکنجه های جسمی و روحی منتهی به مرگ یا نقص عضو محاکمه متهمین سیاسی در محاکم نظامی شکنجه و اقرار گرفتن با استفاده از شیوه های خشن شکنجه و خودداری از قبول فرجام محکومین سیاسی…. کشتار بی رحمانه عده ای از جوانان تحصیل کرده در خانه ها دانشگاه ها زندانی کردن مخالفان و ممنوع ساختن نزدیکان از ملاقات…. سانسور شدید مکاتبات و مکالمات …. تعطیلی بسیاری از مراکز شرعی و حبس ، زجر و توقیف مراجع تقلید و سلب امکان مشارکت واقعی مردم در انتخابات مجلسین ..نقض صریح قانون اساسی ….

برای اثبات نقض اساسی ترین حقوق بشر در ایران کافی است گفته شود که اراده و اختیار و مسئولیت در تمام مسائل کشور اعم از داخلی یا خارجی در وجود شخص شاه متمرکز شده است . بدون آنکه احدی بتواند بطور علنی از افکار و اعمال ایشان انتقاد کند.۱۱

خصلت دیکتاتوری شاه را در مورد حزب فراگیر رستاخیز نیز می توان دید . شاه در این مورد گفت: هر کس قائل نیست عضو حزب رستاخیز باشد و از سیاست کشور ناراضی است بیاید گذرنامه اش را بگیرد و از مملکت بیرون برود.۱۲

رادیو و تلویزیون و رسانه های گروهی دوران شاه به دقت زیر سانسور بودند و از سیر تا پیاز آنها قبلاً بررسی می شد و اجازه نشر می یافت.۱۳

این سرکوب آزادی اختصاص به قشر خاصی نداشت و از ویژگیهای آن فراگیر بودن آن بود و حضور و مشارکت وسیع مردم در این جنبش در میان خیزشهای انقلابی قرن بیستم بی سابقه بود . عملاً کلیه شهرها و بخش های ایران علیه رژیم پهلوی بسیج شده بودند و زنان و مردانی از کلیه طبقات جامعه ایران تمایل خود را برای پایان دادن به نظام سلطنتی و سلطه بیگانگان ابراز کردند.۱۴

در انقلاب ما همه اقشار از غنی و فقیر از شهری و دهاتی از طلبه و دانشجو از بازاری و کشاورز همه و همه شرکت داشتند.۱۵

اقدامات نامناسب : از آنجا که هر اقدامی مستلزم شناخت علل و انگیزه هایی است که این اقدام می طلبد در اینجا نیز برای بررسی اقدامات رژیم ابتدا به شناخت و برداشتی که سران حکومت بویژه شخص شاه از انقلابیون داشت می پرازیم. بعنوان مثال شاه انقلابیون را تروریست و عمال بیگانه می دانست و از اتحاد شوم سرخ و سیاه نام می برد و بدینوسیله اعمال وحشیانه و غیر انسانی ساواک را توجیه می کرد . شاه در جایی می گوید : چه دلیل داشت که ما ایرانیان فعالیت تروریست ها را در سرزمین خود بپذیریم…» یا در جای دیگر شاه می گوید : برخورد میان تروریستها و ساواک ، کارمندان سایر سازمانهای انتظامی غیر قابل اجتناب بود و ناچار تلفاتی نیز داشت . هیچ کس تروریستها را به آتش افروزی و غارت و کشتار ملزم نکرده بود آنها آزادانه راه خشونت را اختیار کرده بودند.۱۶ در جای دیگر شاه اقدامات مستبدانه را لازمه رفرم های شاهانه می داند و در پاسخ به این سئوال خبرنگار ایتالیایی اوریانا فالاچی که آیا انکار می کنید که شاه مستبدی هستند؟ می گوید : نه از برخی جهات شاه مستبدی هستم برای رفرم ها نمی شود مستبد نبود . مخصوصاً در کشورهایی نظیر ایران که فقط ۲۵ درصد مردم خواندن و نوشتن می دانند . اگر من سخنگیری نمی کردم حتی انقلاب کشاورزی را نمی توانستم به انجام برسانم و تمام برنامه های انقلابم از بین می رفت. می بایست کاری بکنم که کردم مثلاً دستور دادم ارتش به سوی کسانی که مخالف تقسیم اراضی بودند تیراندازی کنند.۱۷

باز هم از سخنان شاه : «….. مرتجعین سیاه در این ۲۲ سال سلطنت من چه کردند در واقعه آذربایجان کجا بوده اند من می دانم کجا بودند رفتند با پیشه وری (رئیس حزب و دموکرات آذربایجان) ائتلاف کردند و به این مملکت خیانت کردند و با او شراب خوردند. چند روز پیش در تهران یک مشت بازاری احمق ریشو به راه انداختند که سروصدا کنند …. اینها صد برابر خائن تر از حزب توده هستند . این عناصر فرومایه با همفکران ارتجاعی خودشان اگر از خواب غفلت بیدار نشوند …. با شلاق , سوزاندن و انواع شکنجه های وحشیانه ی ساواک درمان شوند و اگر باز هم تسلیم نشدند جز رگبار مسلسل , چوبه ی دار و جان دادن زیر شکنجه راهی برایشان نیست۱۸

از دیگر اقدامات نادرست , ایجاد محیط رعب و وحشت و دستگیری گسترده افراد بویژه جوان ها بدون مشخص شدن اتهام و وجود شکنجه های مخوف در بازداشتگاههای ساواک است که این امر باعث اعتراض مجامع بین المللی هم گردید . عضو بین الملل در سال ۱۹۷۶ تعداد زندانیان سیاسی در ایران را ۷۵۰۰ نفر ذکر کرد اما تخمینات دیگر این تعداد را ۱۰ هزار نفر می داند این در حالی است که شاه خودش هرگز تعداد بیش از ۳۰۰ نفر را نمی پذیرفت.۱۹

مجله تایمز در شماره ۱۶ اوت ۱۹۷۶ می نویسد . گرچه به درستی نمی توان تعیین کرد که در کدام یک از کشورهای جهان که شکنجه ی زندانیهای سیاسی در آن معمول است شیوه شکنجه شدیدتر است. اما به نظر کارشناسان مطلع بین المللی ایران و شیلی از نظر شدت شکنجه و اعمال شیوه های موحش آن در درجه اول قرار دارند.۲۰ اعلام حکومت نظامی در شهرهای بزرگ و آتش گشودن به روی مردم تظاهرات کننده از دیگر اقدامات نادرست رژیم شاه بود.

بعنوان نمونه وقتی در روز ۱۶ شهریور تعداد زیادی بیش از نیم میلیون نفر در تهران به تظاهرات پرداختند . شاه در همان شب دولت را وادار ساخت در تهران و یازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کند و صبح روز بعد«۱۷شهریور» دهها هزار نفر از مردم بدون اطلاع از حکومت نظامی به خیابانها ریختند و نظامیان , مسلسل تانک ها آنها را به گلوله بستند و حتی هلیکوپترها برای متفرق کردن مردم از مسلسل و مواد تخریبی استفاده کردند و در این روز قریب بیست هزار تن در میدان ژاله اجتماع کرده بودند و در نتیجه این درگیریها و حمله نظامیان بیش از ۴۰۰۰ نفر گشته و بیش از ۵۰۰ نفر مجروح گردید و به همین علت این جمعه را جمعه سیاه نامیدند.۲۱

از دیگر اقدامات که قابل تأمل است . انحلال کلیه احزاب سیاسی و حلق در ۱۳۵۴ است . جالب اینکه اینها احزابی بودند که توسط حکومت ایجاد شده بودند و هیچ جایگاه مردمی نداشتند و عضویت افراد در این احزاب نیز بویژه حزب رستاخیز با زور و از روی ترس از متهم شدن به مخالفت رژیم صورت می گرفت . ولی شاه حتی تحمل همین احزاب فرمایشی را هم نداشت و اقدام به انحلال آنها نمود .۲۲

شرایط انقلابی : برای سنجش این مفهوم به عنوان متغیر وابسته در این مقاله همانطور که در تعریف عملیاتی آمد می توان از مواردی همچون وجود جنبش ها و گروههای مخفی زیرزمینی ، برخوردها و درگیریهای مسلحانه تظاهرات و راهپیمایی های مردمی در خیابانها . تعداد زندانیان سیاسی ، حکومت نظامی , فرار نظامیان و نام برد. ابتدا به بررسی تعدادی از گروههای متشکل غیرقانونی و مخفیانه که بر علیه رژیم فعال بودند می پردازیم. شورش بهمن قشقایی در اواخر سال ۴۱ شروع شد . جمعیت موتلفه اسلامی یا هیئت های موتلفه اسلامی در سال ۴۰ تشکیل و به فعالیت ادامه داد.

جبهه آزادی بخش ملی (جاما) حزب ملل اسلامی، گروه تربت حیدریه ، گروه فلسطین سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۳ از نهضت آزادی منشعب شد .

چریکهای فدایی خلق در ۱۳۵۰ ۲۳ و روحانیت مبارز

گروههای مسلح و متشکل در سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بودند که به اعمال مسلحانه بر علیه سران رژیم می پرداختند.۲۴

حکومت نظامی که خود نشانه ای از وجود وضعیت غیر عادی در یک جامعه است خود دلیلی بر وجود وضعیت انقلابی در سالهای پایانی عمر رژیم پهلوی است. که بطور گسترده و طولانی این حالت در شهرهای بزرگ کشور وجود داشت . هر چند این حکومت نظامی برای جلوگیری کردن از راهپیماییهای اعتراض آمیز مردم بود ولی با وجود اعلان حکومت نظامی درکشور تظاهرات و اعتصابات روزبروز توسعه پیدا می کرد. برابر گزارشات واصله چون تظاهرات در شهرستانها جنبه عمومی پیدا کرده بود بتدریج عده ای از فرمانداران و مقامات دولتی هم در آنها شرکت می کردند و یا اهالی شهرها در میدان های نماز جماعت برگزار می نمودند۲۵

از مسائلی که به تشدید روند انقلاب و توفیق آن کمک بسیاری کرد از هم پاشیدن ارتش و عدم جدیت آن در سرکوب بود . فراز نظامیان مسئله ای بود که سران رژیم را سخت به هراس انداخته بود . با توجه به اینکه بخش اعظم ارتش را سربازان که فرزندان خانواده های همین ملت بودند تشکیل می دادند . لذا کمتر در اجرای دستورات مافوق مبنی بر آتش گشودن برروی تظاهر کنندگان جدی بودند و تعداد زیادی از آنها نیز به فرمان رهبر انقلاب حضرت امام خمینی از پادگانها فراز می کردند.۲۶ از دیگر نشانه های شرایط انقلابی وجود اعتصابات و راهپیماییهاست با شروع دولت شریف امامی دو روز بعد ۷۰۰ تن کارگران و کارکنان پالایشگاه نفت تهران اعتصاب کردند و خواستار اضافه دستمزد و لغو حکومت نظامی شدند. در ۲۸ شهریور اعتصاب رفاهی سیاسی کارکنان شعبه مرکزی بانک ملی , با آغاز سال تحصیلی دانشجویان و دانش آموزان به صف مخالفان رژیم پیوستند و راهپیماییهای سیاسی براه انداختند. از اواسط مهرماه موج اعتصاب و تظاهرات در تهران و شهرستانها بالا گرفت . معلمان ، دانشگاهیان ، کارکنان بنادر و کشتیرانی بندر شاپور ، تراکتور سازی تبریز رادیو و تلویزیون رضائیه، کارخانه ذوب آهن اصفهان کارخانه جنرال موتور و کارخانه زامیاد و کارمندان اداری برنامه و بودجه اعتصاب کردند. در ۱۹ مهر روزنامه های بزرگ کشور با انگیزه کسب آزادی قلم و نشرز خبرهای واقعی دست به اعتصاب زدند . در روز ۲۰ مهرماه زندانیان سیاسی کشور به نشانه همنوایی با دیگر اعتصاب کنندگان اعتصاب غذا کردند . کارگران بنادر و کشتیرانی خرمشهر، شیلات بندر پهلوی ، نساجی یزد، پالایشگاه شیراز، نیروگاههای اتمی، معادن زغال سنگ دامغان به پشتیبانی از قیام مردم به دیگر اعتصابیون پیوستند. روز ۲۲ مهر کارکنان پالایشگاه آبادان اعتصاب کردند . همزمان با اوجگیری تظاهرات و اعتصابات در شهرهای ایران ، ایرانیان و دانشجویان ایرانی در شهرهای اروپا و آمریکا به نشانه همبستگی با مردم ایران ، تظاهراتی ترتیب دادند و با انتشار خبرنامه ، اعلامیه و بیانیه رژیم شاه را محکوم کردند و موافقت خود را با نظریات آیت اخمینی اعلام کردند.۲۷

نتیجه گیری :

اینک با توجه به اطلاعاتی که درباره فرضیات اصلی در این مقاله جمع آوری گردیده و در صفحات قبل بخشی از این اطلاعات به استناد کتب مربوطه ذکر گردید می توان گفت که فرضیات اصلی که عبارت بود از سرکوب فراگیر غریزه آزادی و منجر شدن آن به شرایط انقلابی تأیید می گردد . زیرا همانطور که در صفحات قبل آمد کلیه مصادیقی که برای وجود آزادی در نظر گرفتیم در جامعه مورد نظر وجود نداشته است. از آن جمله می توان از نبودن آزادی بیان نام برد. که نه در سطح جامعه و در میان مردم عادی نه در میان روحانیون و افراد روشنفکر و نه حتی در سطح دانشگاهها و مراکز آموزش عالی وجود نداشت و باز شواهدی هستند در این زمینه وجود دارد مبنی بر تحت تعقیب قرار گرفتن و زندانی شدن افراد بخاطر بیان عقاید و نظراتی که مغایر با خواست حکومت بوده است و تبعید شدن آنها خود گواه نبودن آزادی بیان و عقیده است. از طرفی مطبوعات و رسانه ها آزاد نبودند و تحت سانسور شدید حکومت قرار داشتند . احزاب و گروههای سیاسی مستقل و بعبارتی گروههای واسط که مدافع و بیانگر خواست و نظریات اقشار مردم باشند وجود نداشته و بشدت با چنین گروههایی برخورد می شد . به همین علت تعداد زیادی از این گروهها در خفا و بصورت زیرزمینی فعالیت می کردند . از دیگر مصادیق وجود آزادی در یک جامعه وجود قوانین و اجرای آن و برابری افراد در برابر قانون است. که این امر با توجه به ماهیت حکومت که سلطنتی بود و به شاه قدرتی نامحدود می بخشید و هیچ کس حق انتقاد از او را نداشت . عملاً قوانین هر چند بصورت ظاهری در جامعه وجود داشت ولی اجرا و عمل نمی شد و براحتی قانون بازیچه دست افراد وابسته به خاندان حکومتی قرار می گرفت. پس با توجه به این موارد می توان نتیجه گرفت که در قبل از انقلاب دوران حکومت محمدرضا شاه بویژه در سالهای بعد از ۴۰ این سرکوب آزادی بطور فراگیر در جامعه وجود داشته است و همین امر باعث ایجاد شرایط انقلابی گردید که در این مورد هم شاخص هایی همچون بروز اعمال خلاف قانون . راهپیماییهای گسترده و فراگیر , حملات مسلحانه بر علیه سران رژیم و اعتراضات گسترده ملی و حتی بین المللی و اعتصابات گسترده در اقشار مختلف و در بخش های مختلف صنعتی، اداری و آموزشی , حکومت نظامی و اعلام وضعیت غیر عادی در جامعه ] همه و همه را می توان نشانه هایی برای وجود وضعیت انقلابی دانست. پس با توجه به این اطلاعات فرضیه اول در مورد انقلاب تأیید یا به عبارت دیگر رد نمی شود و اما در مورد فرضیه دوم که درباره اقدامات نامناسب بود هم با توجه به اطلاعات ذکر شده در صفحات قبل می توان گفت اقدام رژیم که نتیجه شناخت آنها از اوضاع بود نادرست بوده است زیرا همواره حرکتهای عظیم و گسترده ملی را رژیم توطئه تعدادی فئودال یا عناصر خرابکار که توسط بیگانگان تحریک شده اند می دانستند و از ارتجاع سیاه و سرخ بارها نام برده اند.

حال آنکه طبق شواهد در حرکتهای انقلابی اقشار مختلف جامعه از بازاری ، دانشجو، معلم ، صنعتگر و حضور داشتند و لذا برداشت آنها از انقلابیون و این حرکات نادرست بوده است و شاید به همین دلیل و بخاطر حفظ تاج و تخت به اقداماتی دست زدند که نه تنها مانع سقوط آنها نشد بلکه باعث تشدید اوضاع گردید . یعنی به جای توجه به خواسته های مردم و دادن جواب قانع کننده به آنها به زور متوسل شده و با استفاده از شیوه سرکوب و ارعاب و اعمال شکنجه های مخوف سعی در بازداشتن افراد از انتقاد و اقدام داشت. در حالیکه همین اقدامات باعث تشدید سرکوب آزادی در بین مردم می شد و آنها را مصممتر و جدی تر می کرد و به همین علت در روند انقلاب ما شاهدیم با حمله رژیم به یک راهپیمایی مراسم هفتم و چهلم و …. شهدای آن فاجعه خود منجر به اقداماتی وسیعتر از سوی مردم می گردید. تا اینکه تداوم حرکتهای مردمی و تظاهرات مردم باعث فرار شاه و بالاخره پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گردید.

نقد چارچوب نظری : هر چند در اینجا من از نظریه سوروکین استفاده کرده و از بین عواملی که نامبرده برای وقوع انقلاب نام برده فقط یک مورد را انتخاب کرده ام یعنی سرکوب غریزه آزادی با توجه به این بخش از نظر سوروکلین که سرکوب شدید و فراگیر غریزه آزادی موجب انقلاب می شود می توان گفت که در مورد انقلاب اسلامی ایران صدق می کند و با توجه به این بخش از نظریه سوروکین می توان به بررسی انقلاب پرداخت و نتیجه گرفت که یکی از عوامل بروز انقلاب در ایران سرکوب آزادی بوده است . البته شک نیست که عوامل دیگری هم در این زمینه نقش داشته اند و نمی توان یک پدیده اجتماعی مانند انقلاب را معلول یک عامل دانست ولی با توجه به ابعاد مختلفی که در مسئله آزادی نهفته است آزادی عقیده ، آزادی سیاسی و می توان گفت یکی از عوامل عمده بروز انقلاب عامل سرکوب آزادی بوده است.

منابع مورد استفاده :

۱ کتاب سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج ترجمه عباس مخبر چاپ دوم بهار ۷۲ ، چاپ طرح فر

۲ نهضت روحانیون ایران جلد ۶ تألیف علی دوانی ، ناشر : بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)

۳ ایران و تاریخ بهرام افراسیابی نشر علم

۴ ایران روایتی که ناگفته ماند نوشته حنین هیکل ترجمه حمید احمدی انتشارات الهام

۵ شکوفایی جنبش اسلامی به رهبری امام خمینی

۶ انقلاب و ریشه ها نوشته : حبیب اله طاهری ناشر : سازمان تبلیغات اسلامی

۷ دفاع از تاریخ نوشته حمید سیف زاده انتشارات عارف

۸ سیره قانون و دادگستری در ایران مرتضی راوندی ، نشر چشمه

۹ صفحاتی از تاریخ معاصر ایران ، گردآورنده و ناشر نهضت آزادی

۱۰ اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد قره باغی نشر : نی

۱۱ تاریخ ۲۵ ساله ایران از کودتا تا انقلاب جلد ۲ تألیف سرهنگ غلامرضا نجاتی

۱۲ هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه ج ۱ دفتر نشر معارف انقلاب

۱۳ ایران ابرقدرت قرن؟ یوسف مازندی نشر البرز

۱۴ آزادی و حیثیت انسانی مؤلف و مترجم : محمد علی حمال زاده چاپخانه سپهر

۱۵ تئوریهای انقلاب نوشته : آلوین استانفورد کوهن ترجمه : علیرضا طیب نشر قومس

۱۶ انقلاب و بسیج سیاسی تألیف دکتر حسین بشیریه انتشارات دانشگاه تهران

۱کتابهای تئوریهای انقلاب نوشته آلفرداستانفور کوهن صفحات ۱۹۴ الی ۱۹۹ نشر قومس

کتاب انقلاب و بسیج سیاسی تألیف دکتر حسین بشیریه صفحات ۶۰، ۶۱، ۶۲ انتشارات دانشگاه تهران

و جزوه درس مفاهیم انقلاب ، استاد دکتر پناهی ترم : سال ۷۸ – ۷۷

۲انقلاب و بسیج سیاسی ص ۶۱

۳آزادی و حیثیت انسانی مؤلف و مترجم سید محمد علی جمال زاده چاپ سپهر ص ۶۵

۴راوندی صفحات ۳۲۸ – ۳۲۷

۵همان کتاب ص ۳۳

۶انقلاب و ریشه ها حبیب اله طاهری صفحات ۶۸ و ۱۸۷

۷دفاع از تاریخ «حمید سیف زاده» – انتشارات عارف

۸مسیر قانون و دادگستری در ایران صفحات ۳۱۲ – ۳۱۳

۹کتاب نهضت روحانیون ۶۹ – صفحه ۵۸

۱۰کتاب روحانیون مبارز ص ۱۵۸

۱۱تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران . از کودتا تا انقلاب جلد ۲ صفحات ۲۸ و ۲۹ تألیف سرهنگ غلامرضا نجاتی

۱۲ایران ابرقدرت قرن ؟ یوسف مازندی ص ۵۵۵

۱۳همان کتاب پاورقی ص ۱۷۵

۱۴سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج ترجمه عباس مخبر ص ۳۲۰ و ۳۳۰

۱۵انقلاب و ریشه ها حبیب اله طاهری ص ۱۷۲ و ۲۴۹

۱۶کتاب دفاع از تاریخ . حمید سیف زاده انتشارات عارف ص ۲۵۵

۱۷کتاب نهضت روحانیون ایران ج ۶ علی دوانی ص ۱۵۷

۱۸ایران : روایتی که ناگفته ماند نوشته حسنین هیکل ترجمه حمید احمدی ص ۲۱۹

۱۹ایران : روایتی که ناگفته ماند . نوشته حسین هیکل ترجمه حمید احمدی ص ۲۱۹

۲۰تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران از کودتا تا انقلاب ج ۲ – سرهنگ غلامرضا نجاتی ، ص ۱۷

۲۱همان کتاب ص ۹۱ و ۹۲

۲۲دفاع از تاریخ حمید سیف زاده انتشارات عارف

۲۳ایران و تاریخ ، مهرام افراسیابی صفحات ۴۷۱،۴۷۲،۴۷۳،۴۷۵،۴۸۰،۴۸۱،۴۸۲،۴۸۳،۴۸۷،۴۸۸،۴۹۳،۴۹۴

۲۴هاشمی رفسنجانی دوران مبارز ج ۱ – ص ۴۲

۲۵اعترافات ژنرال خاطرات عباس قره باغی نشر نی ص ۳۴ و ۳۵

۲۶همان منبع ص ۳۶

۲۷تاریخ ۲۵ ساله ایران جلد دوم صفحات ۹۶ ، ۹۷ ، ۹۸

  • ابراهیم حقیقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ ابراهیم حقیقی

عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان- فردوس - خراسان جنوبی

تبلیغات
طبقه منفی یک - پاساژ الماس