وبلاگ ابراهیم حقیقی

محلی برای ارتباط و تبادل اطلاعات با دانشجویانم

وبلاگ ابراهیم حقیقی

محلی برای ارتباط و تبادل اطلاعات با دانشجویانم

سلام خوش آمدید
فرهنگ وجامعه -خلاصه

فرهنگ وجامعه -خلاصه

شنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۱، ۰۳:۱۳ ب.ظ
 فرهنگ وجامعه - فصل دوم
سعید ابراهیمی <saeid_eb68@yahoo.com>

 فرهنگ و جامعه

فرهنگ:یکی از مفاهیم رایج در جامعه شناسی می باشد که غالباً آن را معادل کارهای«فکری و ذهنی افراد،یعنی:هنر،ادبیات،موسیقی و نقاشی معادل می گیریم.
فرهنگ به معنای روش های زندگی اعضای یک جامعه یا گروه های یک جامعه است که شامل:نحوه ی لباس پوشیدن،آداب و رسوم ازدواج،آیین های دینی و... می باشد. فرهنگ یک جامعه هم شامل جنبه های نامحسوس است مثل:عقاید،طرز لباس پوشیدن و اندیشه ها و.... و هم شامل جنبه های محسوس و ملموس است مانند تفریح و فراغت،اشیاء و نهادها.
جامعه:نظامی از روابط و مناسبات متقابل که افراد را به هم پیوند می دهد،به دلیل همین روابط متقابل و پیوندی که بین آن ها برقرار می شود جامعه شکل می گیرد.مثال:فرانسه،برینتالیا،آمریکا و حتی جوامعی که کوچک هستند به دلیل همین روابط متقابل وپیونی که بین آنها برقرار است جامعه محسوب می شوند.
ارزش ها و هنجارها:
ارزش:به مجموعه ای از تصورات و اندیشه هایی که مشخص کننده ی این است که چیزهایی مهم،ارزشمند،پسندیده و قابل اهمیت است و آدمی را هدایت می کند.مثال:وفادار ماندن به شریک جنسی،خوب درس خواندن،احترام به حقوق دیگران.
هنجار:مجموعه قواعدی برای رفتار که ارزش های یک فرهنگ را منعکس می کنند.
مثلاً در ک جامعه رعایت حق تقدم و منتظر ماندن در پشت چراغ قرمز را می توان هنجار تلقی کرد.ارزش ها و هنجارها انواع متنوع و وسیعی در فرهنگ های گوناکون دارند،بعضی از فرهنگ ها برای یک مقوله ارزش بالایی قائل شده درصورتی که در فرهنگ های گوناگون دیگر برای همان مقوله ارزش و اهمیتی قائل نمی شوند.مثلاً: در فرهنگ یک جامعه به فرد گرایی و تفکر فردی ارزش زیادی قائل شده در صورتی که در فرهنگ اجتماعی دیگر فرد گرایی و تفکر فردی ارزش نبوده و به سوی تفکرات جمعی روی آورده اند.مثلاً در یک فرهنگ چادری بودن و رعایت حجاب به عنوان یک ارزش تلقی می شود در صورتی که در فرهنگ دیگر چادری بودن مطرح نبوده و آن را به عنوان یک باید نپذیرفته اند.
ارزش ها و هنجارهای فرهنگی ر حال تغییر:
برخی از ارزش ها و هنجار ها در حال تغییر بوده و همراهی با گذشت زمان تغییر می کند و برخی دیگر بدون تحول و تغییر است.مثلاً:رابطه ی بین دختر و پسر قبل از ازدواج در گذشته غیر عرف و کاری ناشایست بوده در صورتی که هم اکنون در برخی از جوامع دختر و پسر قبل از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته و شناخت کافی از یکدیگر دارند.یا مثلاً در گذشته خانواده ها به داشتن فرزند زیاد مخصوصاً پسر به عنواهن نیروی کار ارزش قائل می شده اند در حالی که امروزه چنین نیست.
تنوع فرهنگی:
در عصر جدید تنها عقاید و باورها نبوده است که تغییر کرده است بلکه همچنین فرهنگ های مختلف دچار دگرگونی و تحول گردیده است.مثلاً:ما فرزندهای دوازده و سیزده ساله ی خود را برای ازدواج خیلی جوان فزض می کنیم در صورتی که در فرهنگ های دیگر از ازدواج در این سنین را امری عادی متداول می دانند.
همچنین در برخی از جوامع خوردن حیواناتی از قبیل:سگ،خوک،قورباغه و .... رایج بوده است در صورتی که در برخی دیگر از کشورها خوردن این حیوانات رایج نمی باشد.جوامع کوچکی مثل جوامع اولیه ی مبتنی ار شکار و گردآوری خوراک از لحاظ فرهنگی،همشکل یا تک فرهنگی هستند مثل:ژاپن که تا حد زیادی تک فرهنگی باقی مانده است،اما اکثر جوامع صنعتی به لحاظ فرهنگی تنوع و گوناگونی بیشتری می یابند و یا چند فرهگی می شوند،مثال:فرایندهایی مانند جنگ،مهاجرت،استعمارگری و.... موجب شده است که جمعیت بشری در همه ی مرز و بوم ها پراکنده شوند و در نواحی تازه ای سکونت کنند،مانن مرکز لندن که اجتماعات گوناگونی مثل سرخپوستان،پاکستانی ها،هندی هاو .... در آن می توان یافت.
قوم مداری:
نوعی گرایش است که بر اساس آن افراد یک جامعه فرهنگ خود را برتر و بهتر از فرهنگ دیگر جوامع می دانند. مثلاً افراد سالخورده،جوانان را افرادی گستاخ و لجباز به خطاب می نمایند،یا مثلاً روستاییان افراد شهری را مردمانی فریبکار و سوسول می خوانند.
شوک فرهنگی:
قرار گرفتن فرد در فرهنگ جدید و دچار سردر گمی شدن.مثلاً: وقتی ما وارد یک کشوری می شویم فرهنگ ما با فرهنگ آن ها متفاوت است و موجب سر در گمی ما می شود.
نسبی گرایی فرهنگی:مطالعه ی یک فرهنگ بر اساس معناها و ارزش های خود آن فرهنگ،مثلاً فرهنگ دچرخه سواری زنان که عده ای از افراد جامعه آن را خلاف عرف جامعه می دانند و عده ای دیگر آن را به عنوان یک فرهنگ خوب جامعه تلقی می کنند.
اجتماعی شدن:یعنی پذیرفتن هنجارها و باید و نبایدهای اجتماعی و یا به عبارتی وقف دادن خود جامعه و هماهنگ شدن با افراد جامعه و نقش هایی که ما را در این راستا برعهده می گیریم به عنوان نقش های اجتماعی به حساب می آیند.نقش مهمی از نظر جامعه شناسان اجتماعی شدن در دو مرحله ی کلی رخ می دهد که هریک شامل کارگران متفاوت اجتماعی شدن هستند.
اجتماعی شدن اولیه:که در طفولیت و کودکی رخ می دهد و فشرده ترین دوره ی یادگیری فرهنگی است.در اجتماعی شدن اولیه خانواده اصلی ترین کارگزار اجتماعی شدن است.
اجتماعی شن ثانویه:توسط مدارس و سازمان ها صورت می گیرد که سایر کارگزاران اجتماعی شدن بخشیی از مسئولیت های خانواده را بر عهده می گیرند.
هویت:یعنی این که ماکیستیسم و چه جایگاهی در جامعه داریم.
برخی از منابع هویت عبارت اند از:جنسیت،جهت گیری تمایل جنسی،ملیت یا قومیت و طبقه ی اجتماعی. طبق نظر جامعه شناسان هویت به دو دسته 1- هویت شخصی.2- هویت اجتماعی،تقسیم می شود.
هویت اجتماعی: به معنی ویژگی هایی که از طرف دیگران به یک فرد نسبت داده می شود.مثل:دانشجو،وکیل،بی خانمان،متأهل و.... و یک شخص می تواند در آن واحد هویت اجتماعی چندگانه ای داشته باشد.
هویت شخصی:به معنای فرایند رشد و تکوین شخصی است که از طریق آن ما مهنای منحصر به فردی از خودمان و مناسباتیمان را با جهان پیرامون خود به وجود می آوریم و محیط اجتماعی و فرهنگی یکی از عوامل شکل گیری هویت شخصی است و هویت شخصی تا حد زیادی از آثار متفکران کنش متقابل نمادین است.
تهیه کننده : سعید ابراهیمی
 

یکشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۹ @ ۰۷:۳۸ ب.ظ
  • ابراهیم حقیقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ ابراهیم حقیقی

عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان- فردوس - خراسان جنوبی

تبلیغات
طبقه منفی یک - پاساژ الماس